Monday, 27 February 2012

چه کسی باند موسوم به ارتش آزاد سوریه را مسلح میکند



مجله آمریکایی «سیاست خارجی» (Foreign Policy) در مقاله تحت عنوان «مسئله سوریه»، بصراحت می نویسد: «حمله نظامی ناتو به لیبی با مجوز سازمان ملل متحد و پول قطر، اینک می تواند در سوریه تکرار شود، ایالات متحده آمریکا و متحدان ناتویی آن با تسلیح ارتش آزاد سوریه به اجرای همین سناریو مشغولند». همه اینها بعقیده نویسنده آمریکایی، در چهارچوب دکترین «مسئولیت حفاظت» سازمان ملل متحد به اجرا در گذاشته می شود. در عین حال، مؤلف با احتیاط چنین نتیجه گیری را می کند که یک تصمیم نادرست در باره سوریه می تواند به پیامدهای بسیار جدی منجر شود.
درست زمانیکه پارلمان اروپا در ۱۶ فوریه با تصویب قطعنامه ای از روسیه می خواهد از فروش هر گونه سلاح و تجهیزات نظامی به سوریه خودداری نماید، در آمریکا هیاهوی تحویل سلاح به هر کسی که برای سرنگونی بشار اسد تلاش می کند، بلندتر شنیده می شود. جون مک کین برای «تسلیح اپوزیسیون» اصرار دارد و الیوت آدامس، عضو با نفوذ شورای روابط بین الملل در مصاحبه با سی ان ان (CNN) ضمن پشتیبانی اکید از موضع او، می گوید: «من خواهان دادن پول به آنها (اپوزیسیون سوریه. ل. س.) هستم و من خواهان تحویل سلاح به آنها هستم».
در هر حال، منظور از این فراخوانها، پرده پوشی است. در این که دولت باراک اوباما در مسئله سوریه، ضمن تأمین و تجهیز مخالفان بشار از طریق کشور ثالث هم با پول و هم با اسلحه، عملا بازی دو گانه می کند، تردید نیست. ایالات متحده آمریکا در طول ۲۰ سال اخیر بزرگترین فروشنده سلاح به کشورهای خاورمیانه بوده و تقریبا نیمی از همه تسلیحات و تجهیزات جنگی آمریکا به این منطقه صادر می شود.
عنصر اصلی این بازی جنجالی، عبارت از ارتباط «ارتش آزاد سوریه» با تروریستهای اسلامی و سازمانهای جاسوسی غرب می باشد. «ارتش آزاد سوریه» شاخه نظامی شورای ملی سوریه، مخالف رژیم بشار اسد است و از سوی یکسری کشورهای غربی برسمیت شناخته می شود. البته این مسئله که این «ارتش» از سوی خود اپوزیسیون بعنوان سازمانی تبلیغ می شود که از متمردان و فراریان از نیروهای مسلح سوریه تشکیل یافته، بخشی از واقعیت است. در صفوف آن، مجاهدان عرب قاتل سربازان آمریکایی و متحدان آن در عراق و افغانستان و همچنین، مزدورانی از دیگر کشورها که پس از شروع مناقشات به سوریه اعزام شدند، می جنگند. اخیرا رهبر جدید القاعده، ایمن الظواهری، مسلمانان ترکیه، عراق، لبنان، اردن و کشورهای دیگر را برای ارائه هر گونه کمک به «برادران سوری» فراخواند.
مقر «ارتش آزاد سوریه» در ترکیه واقع است و در ماه نوامبر سال گذشته در حدود ۶۰۰ نفر «جندالله» وابسته به القاعده لیبی برهبری عبدالحکیم بالحاج به آن پیوستند. بر اساس ادعای خوزه ماریو ازنار، نخست وزیر سابق اسپانیا بالحاج به سازماندهی عملیات تروریستی ۱۱ مارس سال ۲۰۰۴ مادرید متهم است. المهدی هتاری لیبیائی که تا قبل از پیوستن به «القاعده»، در ایرلند اقامت داشت، در میان برخی گروه های شبه نظامی در سوریه در نزدیکی مرز ترکیه دیده شده است. وی، فرمانده تیم طرابلس بود و در شورای طرابلس فرد شماره دو بعد از بالحاج بحساب می آمد. هتاری، پس از استعفا در لیبی، اعلام کرد که می خواهد به سر زندگی خود در ایرلند باز گردد ولی از ترکیه سر در آورد و از آنجا نیز در رأس یک گروه شبه نظامی به اراضی سوریه وارد شد. تری میسان می نویسد که هتاری وابسته به گروه مبارزان مسلمان لیبی می باشد که رسما در لیست سازمانهای تروریستی آمریکا قرار دارد، و در ماه ژوئن سال ۲۰۱۰ در میان فعالان مدافع فلسطین در کشتی «ماوی مرمره» حضور داشت (مأموران امنیتی سازمانهای جاسوسی آمریکا نیز در میان هئیت های این کشتی حضور داشتند). هنگام حمله نیروهای ویژه اسرائیل به کشتی، او مجروح گردید و ۹ روز در زندان اسرائیل بسر برد و سپس آزاد شد.
در سایتهای اینترنتی جهادگرایان اطلاعات زیادی در باره سازماندهی شبه نظامیان و تسلیح آنها در سوریه برای جنگ با دولت این کشور درج شده است. این امر از کشورهای عربی همسایه و ترکیه جریان می یابد. در سایت «انصار المجاهدین» منبع اطلاع رسانی بین المللی شبه نظامیان اسلامی، متن دعوت به جهاد علیه سوریه درج شده (در آنجا، از جمله، ویدئو فیلم وهابیون روسیه نیز درج شده است) و یکی از آنها بنام نصرالدین الحسنی می نویسد، که امیر ابو اسامه المجاهر در عملیات مرز عراق و سوریه کشته شد. ۱۲ فوریه، همام سعید، رهبر «اخوان المسلمین» در اردن نیز به جهاد علیه دولت سوریه فرمان داد و پیوستن به «ارتش آزاد سوریه» را جزء «وظایف اسلامی» خواند.
افرائیم هالوی، رئیس سابق سازمان جاسوسی اسرائیل موساد، سوریه را پاشنه آشیل ایران نامید. او، از این کشور بعنوان مرکزی نام برد که ایران از طریق آن حوزه نفوذ خود را گسترش می دهد و «کمینترن کوچکی» نامید که حزب الله، قدرت اصلی در لبنان و حماس در رأس نوار غزه را بهم پیوند می دهد. هفتم فوریه هم اندرو کوئین، خبرنگار واشینگتن آژانس رویتر، سوریه را محل مناقشه بین غرب و کشورهای عربی از یک سو، و روسیه و ایران از سوی دیگر خواند.
دستجات تروریستی شبه نظامی نیروی ضربت اصلی آنهایی بشمار می آیند که امروز سعی می کنند پس از لیبی، سوریه را ویران سازند. در گزارش منتشره هئیت نمایندگی اتحادیه عرب در باره سوریه در ژانویه ۲۰۱۲که از سوی غرب نادیده گرفته شد، گفته می شود: «دولت سوریه تظاهرات مسالمت آمیز مردم را بطور سازمانیافته که منجر به مرگ شود، سرکوب نمی کند ولی باندهای مسلحی وجود دارند که وسائل حمل و نقل مسافری، موسسات دولتی، پلها، وسایل ارتباطی و هر آنچه را که مستقیما موجب مرگ شهروندان عادی بشود، منفجر می کنند.
...
پانوشت مترجم:
۱ــ این مقاله خبری- تحلیلی صرفا محض خاطر آن گروه از احزاب، سازمانها و بطور کلی آن دسته از کسانی ترجمه شد که فریب شعارهای بشردوستی و دمکراسی خواهی دولتهای فاشیستی غرب و دست آموزان منطقه ای آنها مثل دولتهای قطر، عربستان سعودی، کویت، اردن، جکومت نظامی مصر، اخوان المسلمین تونس و امثالهم را خورده و جنگ افروزیها، دسیسه ها و لشکرکشی های استعمارگران غرب به کشورهای مختلف را تحت عنوان «جنگ با تروریسم» توجیه می کنند.
۲ــ فاشیسم (Fascisme) :معنای علمی این واژه عبارت است از نظام دیکتاتوری متکی به اعمال زور و ترور آشکار که توسط ارتجاعی ترین و متجاوزترین محافل امپریالیستی مستقر می شود.
فاشیسم زائیده بحران عمومی سرمایه داری است. فاشیسم در مرحله ای از مبارزه شدید طبقاتی میان پرولتاریا و بورژوازی پدید می گردد که سرمایه انحصاری دیگر قادر نیست سلطه خود را از طریق پارلمانی و شیوه های متعارف حکومت حفظ کند و لذا به استبداد و ترور، سرکوب خونین جنبش کارگری و هر جنبش دمکراتیک دیگر و نیز به عوامفریبی های گزافه گویانه متوسل می شود. فاشیسم سیاست و عمل خود را به ممنوع کردن احزاب کمونیست، سندیکاها و سایر سازمانهای مترقی، الغای کلیه حقوق و آزادیهای دمکراتیک و نظامی کردن دستگاه دولتی و همه حیات اجتماعی کشور همراه با عوامفریبی های «اجتماعی» و تبلیغات متکی بر تعصب ملی و نژادی و ادعای وحدت ملی و آشتی طبقاتی مبتنی می سازد. فاشیسم برای اجرای این مقاصد از دستجات ضربتی، قاتلان و عناصر وازده و اوباش نظیر اس اس ها در آلمان هیتلری و پیراهن سیاهان در ایتالیای موسولینی استفاده می کند. نژادپرستی و تئوریهای نظیر آن حربه های اساسی ایدئولوژیکی فاشیسم را تشکیل می دهد.
در معنای دقیق علمی خود، فاشیسم محصول امپریالیسم و حربه انحصارهاست، ولی در عین حال با توجه به شیوه های خاص اعمال دیکتاتوری و ترور، آمیخته با عوامفریبی، عبارت «حکومت فاشیستی» به نظامهای استبدادی دیگری هم که تمام مخالفان و آزدای خواهان و احزاب سیاسی را وحشیانه سرکوب می کنند و کلیه حقوق بشری و آزادیهای مدنی را از بین می برند نیز اطلاق می شود.
علاوه بر ارگانهای رسمی امنیتی و انتظامی دولتی، گروههای ضربتی ویژه تعلیم یافته و به سبک فاشیستی، همواره آماده عمل بر ضد میهن پرستانند.

No comments:

Post a Comment